ترسهای طبیعی دوران رشد کودکان
ترس در کودکان بخشی طبیعی از بزرگ شدن است. این یک پاسخ اولیه است که به کودکان کمک میکند تا در دنیایی که گاهی اوقات میتواند طاقت فرسا و غیرقابل پیشبینی باشد، زندگی کنند. این ترسها با رشد کودکان شکل میگیرند و بازتاب درک رو به رشد آن ها از جهان و جایگاهشان در آن است. بیایید ترس های طبیعی کودکان را در مراحل مختلف رشد تجربه کنیم.
ترسهای طبیعی دوران رشد کودکان
سالهای اولیه (10 ماه – 2 سال):
یکی از اولین و رایج ترین ترس ها در کودکان خردسال، اضطراب جدایی است. این ترس معمولاً بین 10 ماهگی تا 2 سالگی به اوج خود می رسد، زمانی که کودکان در حال تجربه وابستگی شدید به والدین خود هستند. جدا شدن از منبع راحتی و امنیت می تواند برای آنها بسیار ناراحت کننده باشد. این ممکن است به صورت گریه کردن، چسبیدن یا عصبانیت در هنگام خروج والدین از اتاق ظاهر شود.
کودکان پیش دبستانی (2-5 سال):
همانطور که کودکان نوپا تخیل خود را توسعه می دهند، دنیای اطراف آنها به مکانی خارق العاده تر تبدیل می شود. این توانایی تازه کشف شده همچنین می تواند به برخی از ترس های رایج دامن بزند. در اینجا برخی از ترس های برجسته در این مرحله وجود دارد:
تاریکی: نبود نور می تواند باعث ترس از ناشناخته شود. کودکان نوپا ممکن است موجودات ترسناکی را تصور کنند که در سایه ها کمین کرده اند.
هیولاهای زیر تخت: تخیل فعال آنها می تواند تهدیدهای نادیده ای را به ذهن متبادر کند که منجر به ترس از مخفی شدن هیولاها در گوشه های تاریک یا زیر تخت می شود.
صداهای بلند: صداهای بلند ناگهانی مانند رعد و برق، آژیر یا پارس سگ ها می تواند برای سیستم عصبی در حال رشد کودک کم سن و سال باشد.
اضطراب جدایی تکامل می یابد: در حالی که ترس از جدایی ممکن است به طور کلی کاهش یابد، موقعیت های جدید مانند شروع به مهدکودک یا پیش دبستانی می تواند دوباره این اضطراب را تشدید کند.
بیشتر بخوانید : علت ترس های کودکان
ترس در سایر مراحل رشدی
سنین ابتدایی (5-7 سال):
با ورود کودکان به دبستان، ترس آنها پیچیده تر می شود. آگاهی روزافزون آنها از جهان می تواند نگرانی های جدیدی را ایجاد کند:
موجودات ترسناک: در حالی که ممکن است هیولاها همچنان نگران کننده باشند، ترس از حیوانات واقعی مانند عنکبوت، مار یا سگ برجسته تر می شود.
موجودات ماوراء الطبیعه: اعتقاد به ارواح یا دیگر موجودات ماوراء الطبیعه ممکن است در این مرحله به اوج خود برسد که توسط داستان ها یا فیلم ها تقویت می شود.
عملکرد مدرسه: فشار برای موفقیت در مدرسه می تواند منجر به ترس از شکست، نمرات بد یا ناامید کردن والدین و معلمان شود.
دوستان خیالی محو میشوند، ترسهای اجتماعی افزایش مییابند: وقتی دوستان خیالی از بین میروند، اضطرابهای اجتماعی در مورد طرد شدن، دوستیابی یا سازگاری ظاهر میشوند.
سالهای ابتدایی مدرسه (7-11 سال):
در اواسط کودکی، کودکان درک بهتری از واقعیت پیدا میکنند و ترسهایشان بازتاب نگرانیهای دنیای واقعی میشود:
بلایای طبیعی: گزارش های خبری یا حتی رویدادهای آب و هوایی محلی می تواند باعث ایجاد اضطراب در کودکان در مورد طوفان، زلزله یا سایر بلایای طبیعی شود.
آسیب دیدگی یا بیمار شدن: ترس از تصادفات، جراحات یا بیماری ها ممکن است با آگاهی بیشتر از آسیب پذیری جسمی خود بیشتر شود.
خطر غریبه: درک مفهوم “خطر غریبه ها” می تواند آنها را نسبت به افراد یا موقعیت های ناآشنا محتاط کند.
اضطراب های اجتماعی تشدید می شود: فشار همسالان، قلدری و تمایل به تناسب می تواند به طور قابل توجهی بر تعاملات اجتماعی تأثیر بگذارد و باعث ایجاد اضطراب شود.
بیشتر بخوانید : استرس مدرسه در دانش آموزان
بهترین واکنش در برابرهای ترسهای طبیعی دوران رشد کودکان چیست؟
این رویکرد بسته به سن کودک، ترس خاص و شخصیت او متفاوت است. با این حال، در اینجا چند اصل کلیدی وجود دارد که شما را راهنمایی می کند تا به فرزندتان کمک کنید تا این اضطراب ها را کنترل کند:
احساسات آنها را بپذیرید: بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که ترس آنها را احمقانه یا بی اساس تلقی کنید. عباراتی مانند “هیچ چیزی برای ترسیدن وجود ندارد” می تواند باعث شود آنها احساس ناشناخته و تنهایی کنند. در عوض، احساسات آنها را با همدلی تأیید کنید. جملاتی از این قبیل بگویید: “می بینم که از تاریکی می ترسی. این گاهی اوقات می تواند ترسناک باشد.”
اجازه دهید خودشان را بیان کنند: فضای امنی برای آنها ایجاد کنید تا در مورد ترس هایشان صحبت کنند. آنها را تشویق کنید که نقاشی بکشند، داستان بنویسند یا اضطراب خود را به نمایش بگذارند تا به آنها در پردازش احساسات کمک کند.
بر روی راه حل ها تمرکز کنید، نه فقط راحتی: در حالی که ارائه راحتی مهم است، سعی کنید به آنها کمک کنید تا راه حل ها و مکانیسم های مقابله ای را با طوفان فکری و ترسهایشان ارائه دهند. به عنوان مثال، اگر از تاریکی می ترسند، در مورد استفاده از نور شب یا ایجاد یک برنامه روتین قبل از خواب که احساس امنیت می کند، بحث کنید.
پیروزی های کوچک را جشن بگیرید: آنها را تشویق کنید و شجاعت آنها را برای رویارویی با ترس هایشان، حتی در گام های کوچک، تحسین کنید. این باعث می شود که آنها بتوانند موقعیت های چالش برانگیز را مدیریت کنند.
مواجهه درمانی (به روشی ایمن): برای برخی از ترس ها، قرار گرفتن در معرض تدریجی در یک محیط کنترل شده می تواند مفید باشد. به عنوان مثال، اگر از سگ ها می ترسند، با دیدن عکس های سگ ها، سپس تماشای فیلم ها، و سپس شاید با یک سگ خوش رفتار و تحت نظارت دقیق به خانه دوستشان بروید.
کتاب ها و داستان ها میتوانند ابزار قدرتمندی باشند: به دنبال کتابهایی برای کودکان باشید که به ترسهای خاصی میپردازند و شخصیتها را در حال غلبه بر آنها نشان میدهند. خواندن این داستان ها با هم می تواند به کودک شما کمک کند کمتر احساس تنهایی کند و ایده هایی برای مکانیسم های مقابله ای ارائه دهد.